Susa Web Tools
ایستگاه عشق و صفا !!
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 345
بازدید ماه : 612
بازدید کل : 94049
تعداد مطالب : 126
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


Best Cod Music

كد تقويم

ایستگاه عشق و صفا !!
سرگرمی




           خیلی با حاله ضد حال از این بدتر نمیشه!!!

 

دخترجواني از مکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل شد.

 

پس از دوماه، نامه اي از نامزد مکزيکي خود دريافت مي کند به اين مضمون:

لوراي عزيز، متأسفانه ديگر نمي توانم به اين رابطه از راه دور ادامه بدهم و بايد بگويم که دراين مدت ده بار به توخيانت کرده ام !!! ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم. من را ببخش و عکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست

باعشق : روبرت

دختر جوان رنجيـده خاطر از رفتار مرد، ازهمه همکاران و دوستانش مي خواهدکه عکسي از نامزد، برادر، پسرعمو، پسردايي ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بي وفايش، دريک پاکت گذاشته وهمراه با يادداشتي برايش پست مي کند، به اين مضمون:

روبرت عزيز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قيافه تو را به ياد نياوردم، لطفاً عکس خودت راازميان عکسهاي توي پاکت جداکن وبقيه رابه من برگردان!!!

ای ول به دختره حرکتش خیلی با حال بود نظر شما چیه؟



دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:, :: 11:54 ::  نويسنده : آقا مهدی

               100% فمینیستی (آقایون نخونن)

چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند

چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند

شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد

ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را می بینند شکم هایشان را تو می دهند

به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد

خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست

یک وضعيت غير قابل كنترل چیست؟
صد و چهل و چهار مرد در يک اتاق

برای درست کردن پاپ كُرن به چند مرد نیاز است؟
سه تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان می دهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد

آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن"

تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 ميليون توماني بخرد و
یک سیستم صوتی 4 ميليون توماني بر روی آن نصب کند

شما به مردی که همه چیز دارد چه می دهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند

چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند

آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

فرق یک شوهر جدید با یک هاپوي جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید

نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند!!!!!!!!!!!!!



دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:, :: 11:43 ::  نويسنده : آقا مهدی

                   ۳ داستان زیبا و آموزنده جدید

 

شگرد پسرک در مقابل نادرشاه


زمانی که نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته در راه کودکی را دید که به مکتب می‌رفت.
از او پرسید: پسر جان چه می‌خوانی؟
قرآن.
- از کجای قرآن؟
- انا فتحنا….
نادر از پاسخ او بسیار خرسند شد و از شنیدن آیه فتح فال پیروزی زد.
سپس یک سکه زر به پسر داد اما پسر از گرفتن آن اباکرد.
نادر گفت: چر ا نمی گیری؟
گفت: مادرم مرا می‌زند می‌گوید تو این پول را دزدیده ای.
نادر گفت: به او بگو نادر داده است.
پسر گفت: مادرم باور نمی‌کند.
می‌گوید: نادر مردی سخاوتمند است. او اگر به تو پول می‌داد یک سکه نمی‌داد. زیاد می‌داد.
حرف او بر دل نادر نشست. یک مشت پول زر در دامن او ریخت.
از قضا چنانچه مشهور تاریخ است در آن سفر بر حریف خویش محمد شاه گورکانی پیروز شد.

 

پذیرش مشروط


زنی غمگین و افسرده نزد حکیمی آمد و از همسرش گله کرد و گفت: “همسر من خود را مرید و شاگرد مردی می‌داند که ادعا دارد با دنیاهای دیگر در ارتباط است و از آینده خبر دارد. این مرد که الان استاد شوهر من شده هر هفته سکه‌ای طلا از شوهرم می‌ستاند و به او گفته که هر چه زودتر با یک دختر جوان ازدواج کند و بخش زیادی از اموال خود را به این دختر ببخشد! و شوهرم قید همه سال‌هایی را که با هم بوده‌ایم زده است و می‌گوید نمی‌تواند از حرف استادش سرپیچی کند و مجبور است طبق دستورات استاد سراغ زن دوم و جوان برود.”
حکیم تبسمی کرد و به زن گفت: “چاره این کار بسیار ساده است. استاد تقلبی که می‌گویی بنده پول و سکه است. چند سکه طلا بردار و با واسطه به استاد قلابی برسان و به او بگو به شوهرت بگوید اوضاع آسمان قمر در عقرب شده و دیگر ازدواج با آن دختر جوان به صلاح او نیست و بهتر است شوهرت نصف ثروتش را به تو ببخشد تا از نفرین زمین و آسمان جان سالم به در برد! ببین چه اتفاقی می‌افتد!”
چند روز بعد زن با خوشحالی نزد حکیم آمد و گفت: “ظاهرا سکه‌های طلا کار خودش را کرد. چون شب گذشته شوهرم با عصبانیت نزد من آمد و شروع کرد به بد گفتن و دشنام دادن به استاد تقلبی و گفت که او عقلش را از دست داده و گفته است که اموالش را باید با من که همسرش هستم نصف کنم. بعد هم با قیافه‌ای حق‌به‌جانب گفت که از این به بعد دیگر حرف استاد تقلبی و بی‌خردش را گوش نمی‌کند!”
حکیم تبسمی کرد و گفت: “تا بوده همین بوده است. شوهر تو تا موقعی نصایح استاد تقلبی را اطاعت می‌کرد که به نفعش بود. وقتی فهمید اوضاع برگشته و دستورات جدید استاد تعهدآور و پرهزینه شده، بلافاصله از او رویگردان شد و دیگر به سراغش نرفت. همسرت استادش را به طور مشروط پذیرفته بود. این را باید از همان روز اول می‌فهمیدی !”

 

آرزو


همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : “دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟” گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟!
سالها گذشت تا اینکه روزی داغ تبر را روی کمر خود احساس کرد ، با خود گفت : این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ی خود را از زندگی نگرفتم! با فریادی غم بار سقوط کرد و با صدایی غریب که از روی تنش بلند میشد به هوش آمد!
حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود!

 

امیدوارم از این داستان ها خوشتون اومده باشه.



دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:, :: 11:20 ::  نويسنده : آقا مهدی

  توجه                                                      توجه

با عرض تسليت ايام محرم به اطلاع همه ي دوستان اصفهاني ميرسانم:

اجراي تئاتر تحت عنوان (ابريشم و آتش) به كارگرداني استاد پرويزي از

تاريخ 16/9/90 لغايت 5/10/90 در سالن اصلي تالار هنر. ساعت 30/18

از همه ي عزيزان اصفهاني ميخوام كه به تماشاي اين نمايش بشتابند!

آدرس: اصفهان. ميدان لاله. تالار هنر. سالن اصلي

 



یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 11:33 ::  نويسنده : آقا مهدی

         توصیه هایی برای سادیسمی شدن !!!

 

سر جلسه امتحان تقلب اشتباه برسونین به دوستتون !

به بچه همسایه بگید اگه یه خودکار رو قورت بده ، بزرگ شه مهندس میشه !

از کنه ای که نیشتون زده ، دیه بگیرین !

شونه های مگسائی رو که تازه نشستن روتون بمالین تا خستگیشون در بره !

وقتی قایق موتوری تون وسط دریا خاموش کرد ، پیاده بشین هل بدین !

بلالی که دونه هاش کج هست رو ببرین ارتودنسی !

به گل مصنوعی روی میزتون به زور آب بدین تا بخوره !

داداش کوچیکتون رو بذارین توی مایکروفر تا برنزه بشه !

گوشی موبایلتون رو با سنجاق قفلی به پاچه شلوارتون وصل کنین !

سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه !

با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !

به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟!!!



چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 19:58 ::  نويسنده : آقا مهدی

کل کل شاعر زن و شاعر مرد!!!!

http://www.graphics.com/modules/Gallery/albums/album171/Man_v_Woman.sized.jpg

شاعر زن میگه :

به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید

خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !

برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !

مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !

به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید

تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید

ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید

خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید

برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !

برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید

شاعر مرد در جواب میگه :

به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !

نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین !


دوستان مطلب فقط برای طنز و سرگرمی بوده

لطفا به کسی بر نخوره !



چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 19:54 ::  نويسنده : آقا مهدی

  بعضی ها اینجوری هستند ، بعضی ها اون جوری ، تو چه جوری !؟

http://www.radsms.com//image/image_post/matalebe-jaleb/matalebe-khandani.jpg

 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 19:43 ::  نويسنده : آقا مهدی

                     شعر طنز برای زن ذلیلان!!

شعری در وصف زن ذلیلان

 

الهــــی! به مــــــردان در خانه ات!

به آن زن ذلیلان فـــــرزانــــــه ات!

بهآنانکه با امـــــر “روحی فداک”!
نشینند وسبـــــــــــــزی نمایندپاک!

به آنانکه از بیـــــــخ وبن زی ذیند!
شب وروز با امــــــر زن میزیند!

به آنانکه مرعــــــــــوب مادر زنند!
ز اخلاق نیکـــــــــوش دممی زنند!

به آن شیــــــــــــر مردان با پیشبند!
که در ظـــرف شستن بهتاب وتبند!

به آنانکه در بچّــــــــــه داری تکند!
یلان عوضکــــــــــــردن پوشکند!

به آنانکه بی امــــــــــــر واذن عیال
نیایددر از جیبشان یک ریــــــــال!

به آنانکه با ذوق وشــــــــــوقتمـام
به مادر زن خود بگویند: مـــام (!)

به آنانکه دارند بــــاافتخـــــــــــــار
نشان ایزو…نه!”زی ذی نه هزار”!

به آنانکهدامـــــــن رفــو می کنند!
ز بعد رفــــــــویش اُتـــو می کنند!

بهآنانکه درگیــــر ســــوزن نخند!
گرفتـــــــــــار پخت و پز مطبخند!

بهآن قرمــــــــه سبزی پزان قدر!
به آن مادران به ظاهــــــــــرپدر(!)

الهـــــــــی! به آه دل زن ذلیــــــل!
به آن اشک چشمان “ممّدسبیل”(!)

به تنهای مردان که از لنگـــه کفش
چو جیــــــــغ عیالاتشان شدبنفش!

:که مارا بر این عهـــد کن استوار!
از این زن ذلیلی مکنبرکنـــــــار!

به زی ذی جماعت نما لطف خاص!
نفرما از این یوغمــــــارا خلاص

 



سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 11:30 ::  نويسنده : آقا مهدی

جوک های ورزشی تیر 90

.

حیف نون میره بدنسازی، مربی بهش میگه وقتی بیایی هفته اول بدنت درد میگیره. حیف نون میگه پس من میرم هفته دوم میام

.

.

.



سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 11:28 ::  نويسنده : آقا مهدی

              جديد ترين شعر سهراب سپهري

هر كجا هستم، باشم به درك!

من كه بايد بروم!

پنجره، فكر، هوا، عشق، زمين، مال خودت!

من نمي دانم نان خشكي چه كم از مجري سيما دارد!

تيپ را بايد زد!

جور ديگر اما…

كار را بايد جست.

كار بايد خود پول. كار بايد كم و راحت باشد!

فك و فاميل كه هيچ…

با همه مردم شهر پي كار بايد رفت!

بهترين چيز اتاقي است كه از دسته چك و پول پر است!

پول را زير پل و مركز شهر بايد جست! سيد خندان يه نفر! سوئيچم كو!



دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 12:50 ::  نويسنده : آقا مهدی

            اندر باب شادی آن چنانی پس از گلزنی!

 

                       

                     



شنبه 21 آبان 1390برچسب:, :: 12:18 ::  نويسنده : آقا مهدی

 

           داستان زن ها واقعا خیلی حیرت انگیزند!!

 

 

 

                                           female icon 150x150 داستان زن ها واقعا خیلی حیرت انگیزند

بقيه در ادامه مطلب... 

 

قلب زنان جهان را میچرخاند!(خانمها بخونید و افتخار کنید..)!!!

از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود.
شش روز می گذشت ….
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد:



ادامه مطلب ...


سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, :: 9:51 ::  نويسنده : آقا مهدی

 

 
 

ae797081c6d4ccbad698efa41b32ab1a2 گلچینی از جدیدترین جملات جالب و با مزه پ نه پ

یارو زده روح الله داداشی رو کشته … حالا گرفتنش … میگه حالا چی میشه ؟

اعدامش میکنن؟ پَ نه پَ میره مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره … میگه اِ اِ اِ همین یه نخه ؟

پَ نه پَ این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو تاکسی نشستم … میگم آقا پیاده میشم …

میگه نگه دارم ؟

پَ نه پَ چه کاریه ! … خودمو پرت میکنم بیرون … دیگه بالاخره شمام خسته شدی از صبح پشت فرمون !!



سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, :: 9:44 ::  نويسنده : آقا مهدی

داستان کوتاه خنده دار

 

سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن.

زن انگلیسی گفت:
به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه … خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم. خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم!روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و اورد تو رختحواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .

زن فرانسوی گفت:
من هم مثل انگلیسی همونا را گفتم و رفتم کنار.روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم.لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری و رفت
زن ایرانی گفت :
من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم. اما روز اول چیزی ندیدم.روز دوم هم چیزی ندیدم.روز سوم هم چیزی ندیدم.شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم !!!!



سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, :: 9:36 ::  نويسنده : آقا مهدی

جدول : کسی که نیاکانش علاف باشند را گویند !

 

Saturday : روز جهانی ساطور

 

Freezer Side By Side : کسیکه کنار هرکی میشینه ، زر مفت میزنه !

 

کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟

 

سه‌ پایه : ۳ تا آدم باحال که همیشه پایه هر حرکتی‌ هستند !

 

وانت : اینترنت آزاد و بدون فیـلتـر !

                                                    برو ادامه مطلب...



ادامه مطلب ...


یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:, :: 13:3 ::  نويسنده : آقا مهدی

     ۴ جمله پرکاربرد در بین شهروندان نمونه ایرانی !!!

 

- هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!

- الو! الو ! صدا نمیاد! الو …

- آقای مجری، لطفاً یه کم راهنمایی کنید؟

- آقای دکتر مریض تخت دو که دیروز عملش کرده بودین، همین الان تموم کرد! (کپه مرگ و گذاشت)

 

 

 

 هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!
گوسفند در اصل به موجودی پشمالو و بی نزاکت گفته می شود که اندک زمانی است پایش را در شهر گزارده (همون دهاتی) ولی ما امروزه به رانندگانی که چراغ قرمز را رد می کنند، رانندگانی که به محض سبز شدن چراغ و جهت یادآوری خاطره حنابندان مادر بزرگشان بوق های ممتد می زنند، عابرانی که از وسط اتوبان رد می شوند و یا صف اتوبوس را رعایت نمی کنند، بازیکنان تیم ملی فوتبال وقتی موقعیتی را خراب می کنند و کسانی که موقع راه رفتن پای دیگران را لگد می کنند می گوییم: هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!

الو! الو ! صدا نمیاد! الو …

در کشور ما اصولا صدا نمیاد مگر اینکه خلافش ثابت بشه..یارو تو مخابرات کنار انتن وایساده گوشی مبارک زنگ میخوره (که غلط کرده زنگ میخوره ) در اگثر موارد شاهد هستیم که هموطن گلمان گوشی و برداشته و در حین رسیدن به اون جمله خطری ( محسن کجایی؟ . اقا این چکای ما پاس نمیشه؟ . اصغر امشب باید بریم خونه مامانم اینا پس کی میای ؟ و…) موبایل گرامی به طرز عجیبی از انتن دهی باز میمونه . این تازه خوبشه چند وقت پیش مرتیکه داره کنارم راه میره گوشیش زنگ خورده میگه مهندس منو ببخشید دارم رانندگی میکنم الان نمیتونم جواب بدم ( خدا پدر راهنمایی و رانندگی رو بیامرزه که با خلاف اعلام کردن صحبت با موبایل به کمک هموطنان عزیزمان شتافت و جمع کثیری زا از سردرگمی در اورد . و هر روز شاهد کمتر شدن مکالمات صحبت با این وسیله زیبا در حین رانندگی میشویم !!!)

آقای مجری، لطفاً یه کم راهنمایی کنید؟
منظور از جمله بالا مسابقات تلویزیونی و مجریان دلنواز و جایزه های نفیس (اعم از ساعت مچی و دیواری و رومیزی و زیر میزی و کنار میزی و اشتراک یک سال پوشک My Baby و دویست و چهل و نه تومان پول نقد و …) و شرکت کنندگان بسیار باهوش (با بهره هوشی در حد جلبک های فتوسنتز کننده اعماق اقیانوس ها) می باشد.

معمولاً عبارت « آقای مجری میشه یه راهنمایی بکنید؟» بعد از قرائت سوال توسط مجری بامزه و تو دل بروی برنامه ، توسط شرکت کننده که احتمالاً صغری ۳۴ ساله و ترشیده و یا کرم علی ۱۴ ساله و محصل می باشند، پرسیده می شود (نگاهی به شرایط سنی و اجتماعی شرکت کنندگان این مسابقه، خود به تنهایی برای نشون دادن سطح نازل این برنامه ها کافیه).

تا شرکت کننده محترم بتواند بعد از راهنمایی های مربوطه توسط مجری محترم (که بسته به آی کیوی شرکت کننده از حرکات موزون تا گفتن جواب مسابقه تغییر می کند) به جواب مورد نظر دست بیابد. سوالات برنامه نیز موضوعاتی همچون آرامگاه خواجه حافظ شیرازی کجاست؟ ، تعداد انگشتان دست و یا پا در انسان چند تاست؟ ، علی دایی کیست ، چرا زن نمی گیری و موضوعاتی از این قبیل می باشد!

آقای دکتر مریض تخت دو که دیروز عملش کرده بودین، همین الان تموم کرد! (کپه مرگ و گذاشت)
آقا جان من .. اشتباهات پزشکی هم جزئی از عمل های جراحیه! به فرض هم که یه دکتر متخصصی از هر ۴ نفری که عمل می کنه ۳ نفرشون می میره. دلیل نمیشه که شما فکر کنید این بنده خدا سواد نداره و به خاطر پارتی و رابطه و اینا مدرکش رو گرفته! اصلاً اگه طرف آدم نکشه که بش نمی گن دکتر که! بابا جان اون یه چیزی حالیشه. طرف دکتره ها! گیر نده عزیزم. برو ماستتو بخور. به توچه طرف چه جوری و از کجا (منظور اوکراین نیست ها!) مدرکشو گرفته؟



شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 12:33 ::  نويسنده : آقا مهدی

                  تمامی مزایا و معایب دختر بودن

دختر بودن یعنی از صبح تا شب توی فی؟س بو..؟/ک تپیدن واسه پیدا کردن یه خری به نام شوهر

دختر بودن یعنی هاپو کوچولو به اون نازی رو میبینی جیغ میزنی

دختر بودن یعنی اندام متناسب ۵۵ کیلویی ( ۵ کیلو خودش ۵۰ کیلو طلا!!! )

دختر بودن یعنی تمام عمر پای آینه بودن!

دختر بودن یعنی هرکی از ۵ سالگی ببینتت میگه عروس خودمی ( اخرشم هیچ خری نمیاد بگیرتت )

دختر بودن یعنی پنکک زدن به جای صورت شستن!

دختر بودن یعنی کله قند و لی لی لی لی … ( فکر و رویا از صبح تا شب )

fun تمامی مزایا و معایب دختر بودن ( اگه میخوای از خنده غش کنی بخونش )

واسه دیدن ادامه این متن طنز و ته خنده به ادامه مطلب برین ( از دستش ندین اخر کمدیه )



ادامه مطلب ...


شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 12:28 ::  نويسنده : آقا مهدی

               اینم فک و فامیله ما داریم ؟!!!

      توجه : این یه طنزه ما نوکر همه فک و فامیلم هستیم!

عید که گذشته هیچ کدوم از فامیلامون نیومدن از ایران…ولی حالا وسط امتحانات یکی یکی

دارن می ریزن خونمون!!!خداییش فک فامیله داریم؟

زن عموم بهم میگه الهی چه ناز شدی امروز، میگم مرسی‌ زن عمو چشمات ناز می‌بینه، میگه

جدی جدی باورت شد؟

فک و فامیله ما داریم؟

یه روز تو عروسی یکی از فک و فامیلا داشتیم قر میدادیم باباش زد تو برجکمون که زیاد پرسه نزن داماد شاکی

میشه!!! اه. فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ا

خدا نکنه این فک و فامیل مچ آدمو با یه دختری بگیرن.انقدر سریع چهل کلاغش میکنن که مجبور میشی بری آزمایش ایدز بدی.فامیله داریم.تو روحشون…

بقيه در ادامه مطلب...



ادامه مطلب ...


شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 12:11 ::  نويسنده : آقا مهدی

        رفتار آقا پسرای دانشجو از ترم اول تا آخر (طنز)

 

                 

برو ادامه مطلب...



ادامه مطلب ...


دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 9:27 ::  نويسنده : آقا مهدی

              شعر عاشقانه قرن بیست و یک(طنز)

                                     

دوباره شب شد و من بیقرارم

کانکت کن زود بیا در انتظارم

بیا من آمدم پای مسنجر

شدم محسور از آوای مسنجر

بیا هارد دلت را ما ببینیم

گلی از گنج هوم پیجت بچینیم

بیا ایکن نمای بی نشانم

که من جز آدرس میلت ندارم

بیا فرهاد باز بی تو غش کرد

و حتی هارد دیسکم هم کش کرد

بیا ای عشق دات کام عزیزم

به پای تو دبلیوها بریزم

مرا در انتظار خویش مگذار

و یا ز اندازه آن بیش مگذار

بیا ای حاصل سرچ جهانی

بیا اجرا کن آن فایل نهانی

بیا در دل تو را کم دارم امشب

حدودا” صد مگی غم دارم امشب

اگر آیی دعایت مینمایم

دعا تا بی نهایت مینمایم

اگر آیی دعای من همین است

و یا نقل به مضمونش چنین است

مبادا لحظه ای دی سی شوی یار

جدای از آن پی سی شوی یار

مبادا نام ما را پاک سازی

و کاخ آرزو ها را خاک سازی

بمان تا جاودان اندر دل من

بمان تا حل شود هر مشکل من



دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 9:22 ::  نويسنده : آقا مهدی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد